English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 301 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
forward march U فرمان قدم رو فرمان پیش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
steadied U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadied U فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
steadies U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadies U فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
steadiest U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest U فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
steady U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady U فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
steadying U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadying U فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
controller U دستگاه فرمان
controllers U دستگاه فرمان
edict U فرمان
edicts U فرمان
rest U توقف فرمان ازاد
rests U توقف فرمان ازاد
front U فرمان سر روبرو جلو
fronting U فرمان سر روبرو جلو
replace U فرمان REPLACE
replaced U فرمان REPLACE
replaces U فرمان REPLACE
replacing U فرمان REPLACE
rite U فرمان اساسی
join U فرمان OIN
joined U فرمان OIN
joins U فرمان OIN
word U فرمان
worded U فرمان
copied U تهیه نمونه اولیه از هر چیزی فرمان COPY در سیستم عامل DOS
copies U تهیه نمونه اولیه از هر چیزی فرمان COPY در سیستم عامل DOS
copy U تهیه نمونه اولیه از هر چیزی فرمان COPY در سیستم عامل DOS
copying U تهیه نمونه اولیه از هر چیزی فرمان COPY در سیستم عامل DOS
command U فرمان دادن
command U فرمان
command U فرمان دستوردادن
commanded U فرمان دادن
commanded U فرمان
commanded U فرمان دستوردادن
commands U فرمان دادن
commands U فرمان
commands U فرمان دستوردادن
erase U فرمان ERASE
erased U فرمان ERASE
erases U فرمان ERASE
erasing U فرمان ERASE
poke U فرمان ذخیره قسمتی ازاطلاعات در یک مکان بخصوص
poked U فرمان ذخیره قسمتی ازاطلاعات در یک مکان بخصوص
pokes U فرمان ذخیره قسمتی ازاطلاعات در یک مکان بخصوص
poking U فرمان ذخیره قسمتی ازاطلاعات در یک مکان بخصوص
left hand drive U فرمان به سمت چپ
left-hand drive U فرمان به سمت چپ
scramble U فرمان درگیری بهواپیمای رهگیر قاطی کردن رهگیری کردن
scrambled U فرمان درگیری بهواپیمای رهگیر قاطی کردن رهگیری کردن
scrambles U فرمان درگیری بهواپیمای رهگیر قاطی کردن رهگیری کردن
scrambling U فرمان درگیری بهواپیمای رهگیر قاطی کردن رهگیری کردن
attention U فرمان خبردار
attentions U فرمان خبردار
pipes U فرمان
insubordinate U نا فرمان
about face U فرمان عقب گرد
about-face U فرمان عقب گرد
about-faces U فرمان عقب گرد
about U فرمان عقب گرد
echo U فرمان ECHO
echoed U فرمان ECHO
echoes U فرمان ECHO
echoing U فرمان ECHO
dictatorship U حکومتی که به فرمان یک فرد مستبد اداره میشود
dictatorships U حکومتی که به فرمان یک فرد مستبد اداره میشود
peek U فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
peeked U فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
peeking U فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
peeks U فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
date U فرمان DATE
dates U فرمان DATE
bull U حیوانات نر بزرگ فرمان
bulls U حیوانات نر بزرگ فرمان
uncover U برداشتن روپوش یا چادر وسایل فرمان از حفاظ یا سنگرخارج شوید
uncover U فرمان از هم باز شوید در ستون یا درورزش
uncovering U برداشتن روپوش یا چادر وسایل فرمان از حفاظ یا سنگرخارج شوید
uncovering U فرمان از هم باز شوید در ستون یا درورزش
uncovers U برداشتن روپوش یا چادر وسایل فرمان از حفاظ یا سنگرخارج شوید
uncovers U فرمان از هم باز شوید در ستون یا درورزش
boon U فرمان یادستوری بصورت استدعا
boons U فرمان یادستوری بصورت استدعا
forward U فرمان پیش پیش
forwarded U فرمان پیش پیش
order U فرمان نظم
path U فرمان PATH
paths U فرمان PATH
control U فرمان
control U کنترل کردن فرمان
controlling U فرمان
controlling U کنترل کردن فرمان
controls U فرمان
controls U کنترل کردن فرمان
pardon U بخشش فرمان عفو
pardoned U بخشش فرمان عفو
pardoning U بخشش فرمان عفو
pardons U بخشش فرمان عفو
Other Matches
ctrl break U در DOS فرمان صفحه کلیدی که اخرین فرمان داده شده رالغو میکند
magna charta U فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
magna carta U فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
controlled stick steering U دستگاه فرمان کنترل شده اهرم فرمان خودکار
sound off U فرمان موزیک را شروع کنید فرمان مارش کوتاه
stand fast U فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان بایست به جای خود
steering U فرمان ماشین سیستم فرمان یا هدایت
guide on me U فرمان پشت سر من پیش مرا تعقیب کنید فرمان پشت سر من
close interval U فرمان " فاصله جمع " فرمان " جمع به جلو "
close ranks U فرمان " صفها جمع " فرمان " فاصله جمع "
computer controlled machine U دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
guide left U فرمان نفر راهنما به راست یابه چپ فرمان نفر هادی به راست یا چپ
cancel check firing U فرمان بازرسی اتش ملغی فرمان بازرسی اتش لغو
commissions U فرمان
rescript U فرمان
chartering U فرمان
steering U فرمان
handlebar U فرمان
commissioning U فرمان
rudder bar U فرمان
decrees U فرمان
by order of U فرمان
bugle call U فرمان
charters U فرمان
ship will adjust U فرمان
at my command U به فرمان من
charter U فرمان
chartered U فرمان
chdir U فرمان CD
handle bar U فرمان
commandment U فرمان
commandments U فرمان
precepts U فرمان
drive U فرمان
drives U فرمان
firman U فرمان
for U فرمان FOR
MDs U فرمان D
if U فرمان IF
hest U فرمان
institute U فرمان
ordinace U فرمان
precept U فرمان
mkdir U فرمان D
mark time U فرمان در جا
indocile U نا فرمان
MD U فرمان D
ordinances U فرمان
ordinance U فرمان
commission U فرمان
instituting U فرمان
sanction U فرمان
sanctioned U فرمان
Rd U فرمان RD
assize U فرمان
decree U فرمان
decreed U فرمان
instituted U فرمان
decreeing U فرمان
institutes U فرمان
sanctions U فرمان
sanctioning U فرمان
control pannel U تابلوی فرمان
control ratio U نسبت فرمان
control surface U سطح فرمان
control characteristic U مشخصه فرمان
control lever U اهرم فرمان
control grid U شبکه فرمان
chkdsk U فرمان CHKDSK
officer U فرمان دادن
control panel U تابلوی فرمان
control electrode U الکترود فرمان
control cubicle U ایستگاه فرمان
control circuit U مدار فرمان
officers U فرمان دادن
verified U فرمان VERIFY
mode U فرمان ODE
battalia U فرمان جنگ
backup U فرمان BACKUP
modes U فرمان ODE
automatic controller U دستگاه فرمان
attrib U فرمان اتریب
at ease U فرمان ازاد
at call U اماده فرمان
recovers U فرمان RECOVER
advance march U فرمان پیش
commanding U فرمان دهنده
at or within call U اماده فرمان
cease fire U فرمان اتش بس
command unit U واحد فرمان
command signal U علامت فرمان
command language U زبان فرمان
command key U کلید فرمان
verifies U فرمان VERIFY
cls U فرمان CLS
channel command U فرمان کانال
verify U فرمان VERIFY
chcp U فرمان CHCP
verifying U فرمان VERIFY
vol U فرمان VOL
subsumption U فرمان بردار
subordination U فرمان بردار
in the saddle <idiom> U تحت فرمان
steering lever U اهرم فرمان
xcopy U فرمان XCOPY
word of command U فرمان انتصاب
word of command U فرمان نظامی
ver U فرمان VER
transient command U فرمان ناپایدار
ten commandments U ده فرمان موسی
tent striking U فرمان ضد استقرار
tatoo U فرمان خاموشی
subordination U فرمان برداری
streeing column U میل فرمان
streeing column U ستون فرمان
steering worm sector U تاج فرمان
steering swivel U مفصل فرمان
steering shaft U محور فرمان
steering mechanism U مکانیزم فرمان
suborder U فرمان بردار
submission U فرمان بردار
postponement U فرمان بردار
hypotaxis U فرمان بردار
zapper [coll.] U فرمان از دور
teleguidance U فرمان از دور
remote control unit U فرمان از دور
remote control U فرمان از دور
clicker [coll.] U فرمان از دور
channel changer [rare for: remote control] U فرمان از دور
steering gear U جعبه فرمان
steering gear U دنده فرمان
internal command U فرمان درونی
instrument board U تخته فرمان
handle escutcheon U روقفلی فرمان
handle bar arm U دسته فرمان
god's ordinace U فرمان خدا
give way U فرمان پاروها با هم
fire order U فرمان اتش
filter command U فرمان FILTER
external command U فرمان خارجی
external command U فرمان برونی
electronic control U فرمان الکترونیکی
drum controller U غلطک فرمان
diskcomp U فرمان DISKCOPY
del U فرمان DEL
decretal U فرمان پاپ
rise and shine U فرمان برپا
control system U سیستم فرمان
irade U حکم فرمان
left flank march U فرمان سمت چپ رو
left oblique march U فرمان میل به چپ رو
steering column tube U لوله فرمان
steering axle U میل فرمان
steering axle U میله فرمان
servo U فرمان یار
rudder bar U فرمان هواپیما
repeat range U فرمان برد از نو
ren U فرمان REN
regeneration control U فرمان واکنشی
radio control U فرمان رادیویی
preparatory command U فرمان حاضرباش
preparatory command U فرمان خبر
power steering U فرمان خودکار
parade rest U فرمان ازاد
order arms U فرمان پافنگ
operator command U فرمان متصدی
on the double U فرمان بدو رو
motor vehicle tax U فرمان اتومبیل
control switch U کلید فرمان
tree U فرمان TREE
ordained U فرمان دادن
prescription U صدور فرمان
paddling U دسته فرمان
paddles U دسته فرمان
paddled U دسته فرمان
paddle U دسته فرمان
finds U فرمان FIND
find U فرمان FIND
files U فرمان FILES
nerve centre U مرکز فرمان
ordain U فرمان دادن
types U فرمان TYPE
typed U فرمان TYPE
type U فرمان TYPE
joysticks U دسته فرمان
joystick U دسته فرمان
nerve centres U مرکز فرمان
buffers U فرمان BUFFERS
appends U فرمان APPEND
appending U فرمان APPEND
print U فرمان PRINT
sorts U فرمان SORT
sorted U فرمان SORT
sort U فرمان SORT
pulpits U میز فرمان
pulpit U میز فرمان
mandate U حکم فرمان
remote control U فرمان از دور
mandated U حکم فرمان
mandates U حکم فرمان
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com